سایبان موهایم را آنقدر کوتاه میکنم تا خاطره انگشتانت را از یاد ببرند ، اما دیری نمی پاید که خاطراتت دوباره می رویند
| ||
|
سلام به شما عزیزان من قصد دارم هر از چندگاهی به بررسی ضرب المثل های ایرانی پرداخته و داستانی را که ضرب المثل از آن نشات گرفته برایتان بازگو نمایم امیدوارم که دوستش بدارید . ضرب المثلی که اینبار برایتان در نظر گرفتم آش نخورده و دهان سوخته است . هرگاه کسی گناهی مرتکب نشده باشد و مردم او را گناهکار بدانند ، این مثل را گویند که مترادف است با (( گرگ دهن آلوده و یوسف ندردیده )) و قصه ی آن چنین است :
روزی شخصی به خانه یکی از آشنایانش رفت . صاحب خانه آش داغی برای او آورد . مهمان هنوز دست به سفره نبرده بود که دندانش درد گرفت و از شدت درد دست جلوی دهانش برد . صاحب خانه به خیال اینکه چون مهمان عجله کرده و مهلت نداده تا آش سرد شود و بدین سان دهانش سوخته گفت : ((اگر صبر می کردی ، آش سرد می شد و دهنت نمی سوخت )) مهمان از شنیدن این حرف صاحب خانه عرق شرم بر پیشانیش نشست و در جواب گفت : (( آش نخورده و دهان سوخته ))
نظرات شما عزیزان: robabe
![]() ساعت21:00---26 مهر 1390
سلام خوبین؟
خونه جدید مبارک باشه . درباره اون مشکل من تصمیم کبری گرفتم .خب شما چون اقا هستین نمیتونین تصمیم کبری بگیرین..شاید هم بتونین.
سلام
ایده ی خوبی دارین خیلی خوبه که ادم بدونه منشا این ضربالمثل ها چی بودن اینم خیلی جالب بود من که رفتم یک کتاب این چنین خریدم ولی حوصله ی خوندن نداشتم ,هدیش کردم به یکی,بعد خیلی پشیمون شدم |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |